alone but happp

alone but happp

مینویسم برای دل تنگم و به یاد عشقم...
alone but happp

alone but happp

مینویسم برای دل تنگم و به یاد عشقم...

مرگ قو




مرگ قو

شنیدم که چون قوى زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ ، تنها ، نشیند به موجى

رود گوشه اى دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزل ها بمیرد

گروهى بر آنند کاین مرغ شیدا

کجا عاشقی کرد ، آنجا بمیرد

شب مرگ ، از بیم ، آنجا شتابد

که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم

ندیدم که قویى به صحرا بمیرد

چو روزى ز آغوش دریا بر آمد

شبى هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریاى من بودى ، آغوش وا کن

که می خواهد این قوى ، زیبا بمیرد



نظرات 1 + ارسال نظر
مائده دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:53

سلام
خیلی قشنگ بود!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد